قصه ی تنهایی
پنجشنبه 2 آبان 1392 18:30
من با نگاهت عشق را آغاز کردم درهای صبح زندگی را باز کردم مهرت به قلب نازک من کام می داد عشقت به طفل سینه ام پیغام می داد ما همچنان شمع و گل و پروانه بودیم همچون پر ستوهای عاشق پر گشودیم اما کسی احساس زیبای تورا برد ناگه نهال عاشقی در باغ پژ مرد آسان تو ناگه از کنارم پر کشیدی عاشق ترین بودی ولی از من رمیدی بی یاد تو در...